سوخت که سوخت

متن مرتبط با «مکالمه رایگان یک ساعته همراه اول» در سایت سوخت که سوخت نوشته شده است

اولین صبح اکباتان

  • 1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه. 5، 4، 3، 2، 1 ... .4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • برای اولین یخچال

  • در این یک ماه باز هم اتفاقات غیرمنتظره جدید افتاد.خانه دیگری را گرفتیم. اولین یخچال زندگی ام را به همراه هم خونه ای عزیزم گرفتیم. هیچوقت انتظار نداشتم بگم اولین یخچال زندگیم را خریدیم!! پروپزال تز ام , ...ادامه مطلب

  • و همه برمیگرده به سرعت اولیه در جهت نامناسب

  • - برای یک ماه پیش رو چه برنامه ای داری؟ + جنون، جنون محض را مخیواهم زندگی کنم. - ابزارت برای جنون چیست؟ + پروژه فرایندکاوی عزیزم که دارد قدم های لرازن اولیه اش را کوچولو کوچولو برمیدارد و زمین میخورد و بلند میشود  و  ساز تنبور که هیچ از آن نمیدانم و در اغاز راه آن هستم.  در هردو تنها در هردو بدون مرشد و راهبر. فارغ از جغرافیا، فارغ از تاریخ، یک تکه سنگ که در فضای بیکران رها شده و هربار به میدان گرانش جدیدی می افتد., ...ادامه مطلب

  • برای دویدن ها و نیکوتین رنج دوران برده ایم

  • خونه جایی که وقتی به خودت مجوز 3تا سیگار در یک ماه را میدی، بدون استرس و دنبال بهونه گشتن برای از خونه بیرون رفتن، سیگارت را روشن کنی و موزیکت را پلی کنی و به تاریکی خیره بشی. خوابگاه باید میگشتم دنبا, ...ادامه مطلب

  • اقامت مضحک مان در یک کلیت

  • بخشی از متن ادامه داستان را برایتان لو میدهد پس اگر کتاب" جز از کل"  را نخوانده اید توصیه میکنم متن را نیز نخوانید. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • چرا اندوخته فرهنگی به زبان مادری و شرایط اولیه مهم است؟

  • روزها و ساعت هایی که از همه چیزهای جدید خسته ای و توان روحی لازم برای اکتشاف هیچ چیز جدیدی را نداری به همان اندوخته هایت پناه میبری، همان کتاب به زبان فارسی، همان اهنگ به زبان فارسی، همان فیلم درجه چن, ...ادامه مطلب

  • در مسجد رضوی در یک شب تابستان

  • شما به عنوان یه مسجدرو غیر حرفه ای اگه وارد یه مسجد با ادم های مسجدرو حرفه ای بشی، باختی! چون انها تمام پارامترها برای بهره حداکثری بردن از مجلس سخنرانی را بلدند. آنها میدانند که فاصله مناسب تا فلان م, ...ادامه مطلب

  • پس کی کاسه صبر پیدا میکنی؟

  • عجله مثل یک پیچک از ریشه تا برگم را فرا گرفته. عجله برای رفتن، عجله برای رسیدن، عجله برای ماندن، عجله برای غرق شدن، عجله برای نجات یافتن. انگار که همه افعالم را یک دور در تشت عجله شسته باشم و چلانده باشم و حالا یک فعلِ عجله ای شده‌ی چروک را گرفته باشم دستم و انتظار معجزه داشته باشم.  عجله آفتی است که بر مهسا زده!, ...ادامه مطلب

  • مکالمه به وقت بهمن

  • - اینکه معلوم نیست که چی میشه و چی پیش میاد، هیجان انگیز نیست؟ + ببین هیجان انگیز هست ولی خب اعصاب خورد کن هم هست.  -چرا؟ +چون نمی‌دونم قراره پست تر بشم یا بالاتر برم. من میترسم. من از پست شدن میترسم. اینکه هیچ برگ برنده ای نداشته باشم، اعصاب خورد کنه. - خب دقیقا همینجاست هیجانش. تو درست وسط یه ماجراجویی بزرگی , ...ادامه مطلب

  • توصیه های یک زخم خورده

  • - اگر که خیلی ادم شلوغی در دورهمی های خانوادگی نیستید، حتما قبل از اینکه به دستشویی بروید به یکی از نزدیکان اطلاع دهید که در حال رفتن به دستشویی و کدام دستشویی هستید. - اگر در دستشویی گیر افتادید و اگ, ...ادامه مطلب

  • تعریف یکتا

  • به قول فراری که یادم نیست تو کدوم پست ولی یه جایی به همچین کانسپتی اشاره کرده بود: من همیشه چیزهایی را برای دوست داشتن انتخاب میکنم که کسی دیگه دوستشون نداره نه به خاطر اینکه ادم فداکاریم بلکه به خاطر اینکه ادم ضعیفی ام .چون میدونم اگه بخوام سر دوست داشتن چیزی بجنگم محکوم به شکستم و این منم که اونو از دست میدم و رقیب پیروزه. برای همین میگردم و یه دوست داشتن , ...ادامه مطلب

  • وی درنهایت به درجه ای از عرفان رسید که با چشم الک صن حل میکرد

  • تک تک فیبر های ماهیچه ای از عضله های دوسر و 3سرِ دستِ راستم درد میکنه و منم و کلی مسئله که باید برای امتحان پس فردا حل کنم :/  به مربی میگم امتحان دارم توروخدا شنا را بیخیال شو و وی با لبخندی بر پهنای صورت 30تا شنا داد:(( 30 تا سوئدی:(( , ...ادامه مطلب

  • نشاید که نامش نهند ویکِند:/

  • وقتی مربی سخت میگیره . تایم جابجا نمیکنه و حتی دوتا سانس میذاره برا سه شنبه و مجبور میشم که سفرهفته بعد را کنسل کنم. به خودم میگم امیدوار باش که بهترین اتفاق بیوفته ولی برای بدترین اماده باش. یک خوشبینیِ بدبینانه. میریم که داشته باشیم یک اخر هفته کسالت بار در شهر آکنده از دود و غبار ., ...ادامه مطلب

  • حواسش نبود پای چپش درد میکند . من اما حواسم بود که گام هایم را ارام تر بردارم

  • من مگر چه میخوام دیگر از این همه ادم . امروز یک نفر امد جلوی رویم نشست و حرف زد . کسی که بیشتر از من ,من را بلد بود. کسی که لنگر انداخت در تلاطم افکارم. کسی که حواسش بود سرم را که می اندازم پایین چشم هایم گرم میشود اما غرورم اجازه چکیدن اشک هایم را نمی دهد که او هم سرش را برمیگرداند که یعنی متوجه نشده .  من مگر چه میخواهم دیگر از این سیاره  هم سخن و هم درد و هم پای امروزم او بود . او که اول اسم او هم میم است. میم اول خیلی از اسم هاست. هرجمله ای که میگفت انگار این کیسه های شنی داخل بالون را تک تک می انداخت پایین و من سبک تر میشدم . من مگر چه میخواهم دیگر از این کهکشان هجوم عبد آبست شهرام مکری انتخاب فیلم از این بهتر هم مگر میشد میم؟  میم اول خیلی از اسم هاست.  باورت شد که 7 سال میگذرد؟ باورم , ...ادامه مطلب

  • آچار فرانسه و پیچِ بلژیکی

  • سر میانترم معادلاتِ ترم 3 , کل اطلاعاتی که داشتم سرجمع 10 صفحه ای از بویس بود و رفتم سر جلسه (بویس. زبان اصلی. چاپ سال 1980 فک میکنم . با اون جلد قهوه ای عالیش. اونقدر نو بود که معلوم بود سال هاست کسی از کتابخونه نگرفتتش:)) لاپلاس بلد بودم اما سوال های فصل 1 را بلد نبودم. نشستم و با لاپلاس حلشون کردم و سعی کردم یه جوری چیزهای مربوطی را بنویسم که تهش برسم به اون جواب ها که با لاپلاس دراورده بودم . جواب داد. حتی الانم یادم نمیاد که چی بود راه حل اصلیش ولی مهم نبود . من گلیم خودمو از اون امتحان کشیدم بیرون با حداقل چیزهایی که بلد بودم . بعد از اون فهمیدم که باید تو خیلی از موقعیت های زندگی هم همین کار را بکنم و پشت سر هم با حداقل ترین ها گلیممو از اب کشیدم بیرون. ولی بعد بوووووومب. یهو چشم باز , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها