سوخت که سوخت

متن مرتبط با «روان است روانم» در سایت سوخت که سوخت نوشته شده است

بالقوه داستان اندوه نیز هست

  • 1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه. 5، 4، 3، 2، 1 ... .4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چون مایهٔ خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست

  • من ادم قدردانی نیستم من ادم خوبی نیستم این تقریبا یک ماه پر استرس و پیش بینی نشده گذشت ولی ته دلم خوشه ولی ته دلم پر از ارزوهای ریز و درشته با همه وجودم دارم تلاش میکنم که یکی یکی برسم بهشون و یکی یکی داره حل میشه مشکلات دارن پیش میان ولی چیزی گره نمیشه و اره هنوز هم شعر میخونم عزیزم: دیده دریا کُنَم و صبر به صحرا فِکَنَم وَاندر این کار دلِ خویش به دریا فِکَنَم از دلِ تنگِ گنهکار برآرم آهی کآتش اندر گُنَهِ آدم و حوا فکنم مایهٔ خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست می‌کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم بِگُشا بندِ قَبا ای مَهِ خورشید کُلاه تا چو زلفت سَرِ سودا زده در پا فکنم خورده‌ام تیرِ فلک، باده بده تا سرمست عُقده در بندِ کَمرتَرکشِ جوزا فکنم جرعهٔ جام بر این تختِ روان افشانم غُلغُلِ چنگ در این گنبدِ مینا فکنم حافظا تکیه بر ایّام چو سهو است و خطا من چرا عِشرتِ امروز به فردا فکنم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چون یه وقت هایی صدای خورد شدن استخون هام را میشنوم البته که دروغ میگم

  • روزهای بد میانروزهای بد ادامه پیدا میکنندمن دوباره توی ضعیف ترین حالت خودم قرار گرفتم. از عزیز دلم دورم و دلم براش تنگ شده و ای کاش که تهران بودم خودم انتظار دارم عزیز دل انتظار داره کارهای مالیاتی و کارهای خونه مونده و وسط هردو هستم خودم انتظار دارم مادر انتظار داره خواهر انتظار داره فامیل انتظار داره کارهای شرکت و این ته اوکیعار مونده و هروز هم کار جدید اضافه میشه خودم انتظار دارم تیم لید انتظار داره تیم انتظار داره همکار انتظار داره کمتر با دوستام حرف میزنم و ازشون خبر میگیرم و بهشون اهمیت میدم خودم انتظار دارم دوست انتظار داره شب که میشه حس میکنم کلی کار بیخود انجام دادم و از هر طرف یکی داره دست و پام را میکشه و من همه زورم را دارم میزنم که قلبم هنوز هم تپش داشته باشه. این روزها و این شب ها تموم میشن و دوباره غرق نور و خوشی میشیم. سیاهی میره. بعدا نوشت: ناراحتش کردم با چیزی که میدونم حساسه ولی واقعا عمدی نداشتم توش / ناراحتیش را دیدم و ناراحت شدم وگریه ام گرفت/ پا شدم و رفتم سر کارهای خودم/ خبر داد که گوشیش را زدن / پا شدم و شله زرد درست کردم/ حالا بوی زعفرون پیچیده توی خونه/ نمیتونم تلفن را بردارم و بهش زنگ بزنم/ نمیتونم بهش اس ام اش بدم که قربونت برم/ فعلا فقط دیسکورد هست. از فاصله گریه تا شله زرد فکرهای تاریک اومدن و گذشتن و توشون غرق نشدم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چون کنگ فو برای همه است

  • بشوی اوراق اگر هم درس مایی که حتی یه پاندا هم میتونه جنگجوی اژدها باشه ! , ...ادامه مطلب

  • این داستان: اکانت پرمیوم

  • یه کورس انلاین را از یه سایتی داشتم میدیدم بعد گفتم بذار اون فلان کورسش را هم ببینم که دسترسی نداد و باید اکانت پرمیوم میداشتم که درواقع یعنی اکانت پرمیوم را با کردیت کارتی چیزی ابتیاع میکردم که خب کر, ...ادامه مطلب

  • چرا اندوخته فرهنگی به زبان مادری و شرایط اولیه مهم است؟

  • روزها و ساعت هایی که از همه چیزهای جدید خسته ای و توان روحی لازم برای اکتشاف هیچ چیز جدیدی را نداری به همان اندوخته هایت پناه میبری، همان کتاب به زبان فارسی، همان اهنگ به زبان فارسی، همان فیلم درجه چن, ...ادامه مطلب

  • اینجا منظور از سحر سپیده دم است و اشاره به شخص خاصی ندارد

  • استادی که فکر نمیکردم اصلا ادم حسابم کنه، جواب ایمیلم را داد و 24ام قراره باش حضوری صحبت کنم. اگه قبولم کنه از مهر با تیم اونا شروع میکنم و این یعنی 10 پله سخت تر از الان ولی پر از چیزهای جدید و هیجان, ...ادامه مطلب

  • درک حال استمراری

  • + اگه اینجا به نظرت جهنم میاد و داره بت بد میگذره، سعی کن بت خوش بگذره، چون اگه تو این سگدونی بت خوش بگذره، هرجای دیگه دنیا  هم میتونه بت خوش بگذره - من به این میگم یه واقعیت گرایی محض. از این به بعد برنامه همینه. , ...ادامه مطلب

  • مرثیه‌ای تقدیم به بی‌ارزش‌ترین کاغذ دنیا که حالا همیشه جلوی چشم است

  • میدونی چیه سباستین؟ مشکل من و تو اینه که خوشی‌های کوچیک، کوچیک را skip میکنیم. من یه روزی رویا می‌بافتم که تو این نقطه ایستاده باشم، که لیسانس گرفته باشم، یه تیکه کاغذ داده باشن دستم و بگن تو الان یه , ...ادامه مطلب

  • وی در تلاش است تا روح چند متغیره خود را بهینه کند

  • نگارنده این پست، نه تنها فردا مسابقه دارد، نه تنها 5اردیبهشت کنکور ارشد دارد، نه تنها امروز آخرین نمره لیسانسش ثبت شده است بلکه همین دو ساعت پیش غرق در art history شده است و بنا دارد مطالعات جدی خویش را در این زمینه کلید بزند.همسو نبودن تحصیلات، علایق، شغل و معاش در این کاربر بیداد میکند., ...ادامه مطلب

  • در هر نیستی هستی پنهان است

  • در باب حکمت: -معنی حکمت الهی این است که فعلش غایت دارد نه خودش و حکمت هرمخلوق غایتی است نهفته در نهاد خود آن مخلوق و خداوند او را به سوی غایت ذاتی خویش میراند.  و حکیم بودن خدا به معنی ایجاد بهترین نظام برای رسیدن موجودات به غایات نهایی آهاست و نه به معنی فراهم کردن بهترین وسیله برای خروج خودش از نقص به کمال. ( ای مهسا، پس هدف عبادت خدا نیست ، هدف عبد شدن تو, ...ادامه مطلب

  • کلهر نور چَشم ماست

  • و چجوری میشه مسحور کمانچه کیهان کلهر نشد؟!  ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • این قسمت : بهترین دفاع حمله است یا چگونه در نیم ساعت فوتبال بیاموزیم

  • ال کلاسیکو ردیف 11ام سالن اجتماعات دانشکده صندلی سوم این هیجان های الکی :)) این حرص خوردن های الکی:)) این پفیلاهای الکی:)) دیوار برلین تو دروازه ی بارسلونا نبود . فی الواقع دیوار برلین ردیف جلو ما بودند که حتی وقتی نشسته بودند انگار وایساده بودند. :| , ...ادامه مطلب

  • این وسط با استرس ولتاژ سوئیچ چه کنم

  • روا نبود که با ذوق پاشی فسنجون بپزی بعد به جای رب انار,شربت البالو بریزی توش و بعد اولین قاشقی که میخوری به خودت بگی:مگه املت چِش بود؟:/ روا نبود که تو این فرجه ها که تکلیف و پروژه داره از سرو کله ام بالا میره , لایسنس متلب بازی دربیاره. روا نبود که اقای سین سر 100 کلمه مطلب و عکسی که قرار بود بفرسته تا کار نشریه همون دیشب تموم شه انقدر مسخره بازی دربیاره و بهونه های الکی بیاره . روا نبود که عملا سردبیر هیچ غلطی نمیکنه و تمام پیگیری های خارج وظیفه من را خودم باید انجام بدم تا نشریه به موقع دربیاد. هیچکدوم اینا روا نبود ولی میدونی چیه سباستین . مهم نیست . مهم نیست بقیه با چه درجه از تعهدی دارن کارشونو میکنن . حتی نتیجه ها هم برام مهم نیست . وقتی من یه منبع تغذیه پوش-پول دارم که نسبت به تغییرات ولتاژ ورودی خوب بلده فیدبک بده و خروجی ثابت تامین کنه دیگه چه اهمیتی داره چی و کجا داره رو ولتاژ ورودی نویز میندازه., ...ادامه مطلب

  • این قسمت : غرور مکنت ابلهان است

  •  سر یه مسئولیتی که به گردنم بود نزدیک بود که 27نفر ادمو به کشتن بدم و اون نیم ساعت وقتی گذشت و همه به سلامت گذشتند من فقط 10 دقیقه رفتم به گوشه و زار زدم و بعد فقط ناراحت این بودم که چقدر مدیریت بحرانم افتضاحه .  من اشتباه کردم و چه اشتباه بدی تو چه زمان و مکان بدی و اون نیم ساعت استرس قطعا یکی از پررنگ ترین احوالات 5 سال اخیرم خواهد موند. بقیه که از بیرون قضیه را میدیدند و این مسئولیت رو دوش اون,قسمت,غرور,مکنت,ابلهان ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها