اتفاق ها می افتند، غم بزرگ میاد، خشم بزرگ میاد، ناتوانی عظیم میاد سراغت، اما بعد میگذره و میبینی، سرخوشی بزرگ اومده، شیرینی های لذت بخشی را تجربه کردی، عطشت برای هر لحظه لذت بردن از این فرصت کوتاهی که داری هزار برابر شده، دیگه سر موضوعات کمتری ناراحت میشی و استرس میگیری، خورشید به حرکتش ادامه داده، روزها شب شده و بعد از تاریکی ها دوباره سحر اومده، همه چیز یا شاید بهتر بگیم همه چیز به غیر از یک چیز ادامه پیدا کرده و منتظر نمونده. میخوام بگم هرچقدر مرگ بی رحمانه میاد و ازت نمیپرسه و میگیره و میبره، همون قدر زندگی و عشق میاد و ازت نمیپرسه و پیش میره و با خوشی هاش غافلگیرت میکنه. تجربه لحظاتی که فکرش را هم نمیکردی که چقدر میتونه خوب باشه. من نمیدونم چی میخواد بشه، من دیگه حالا اصرار به یه سری نتیجه ها هم نمیکنم، فقط بیشتر و عمیق تر شیرجه میزنم تو جریان زندگی، چون حیفه، کمه، خیلی زود دیگه دستت به هیچی نمیرسه. چطوری هنوز راه میرم و سرپام؟ چون دیگه بدتر از این چی میخواد بشه، بذار که بریم و ببینیم. دوست داشتن و عشق نفس به نفس داره باهام میاد و نمیخوام از دستش بدم، حالا هرچی که میخواد بشه. شایان، خانواده ای که باقی مانده، دوستان، همکاران از شانس هایی که تو زندگیم آوردم، تاسی که ریخته شده و خوب اومده. بخوانید, ...ادامه مطلب
در این یک ماه باز هم اتفاقات غیرمنتظره جدید افتاد.خانه دیگری را گرفتیم. اولین یخچال زندگی ام را به همراه هم خونه ای عزیزم گرفتیم. هیچوقت انتظار نداشتم بگم اولین یخچال زندگیم را خریدیم!! پروپزال تز ام , ...ادامه مطلب
خونه جایی که وقتی به خودت مجوز 3تا سیگار در یک ماه را میدی، بدون استرس و دنبال بهونه گشتن برای از خونه بیرون رفتن، سیگارت را روشن کنی و موزیکت را پلی کنی و به تاریکی خیره بشی. خوابگاه باید میگشتم دنبا, ...ادامه مطلب
بشوی اوراق اگر هم درس مایی که حتی یه پاندا هم میتونه جنگجوی اژدها باشه ! , ...ادامه مطلب
1- دی ماه بود که وقتی برای هر سامراسکول و دانشگاهی که به فیلدم میخورد ایمیل میزدم، وسطش یه سامراسکول دیدم که برای دپارتمان ریاضی آکسفورد بود و من که این ایده تو مغزم حک شده که : " ما هیچ چیزی برای از, ...ادامه مطلب
بیرون روی علاوه بر اینکه یک مرض جسمانی مربوط به دستگاه گوارش است که شامل بیرون ریختن مکرر و بیمارگونه همان هبرگر دلفریب چندساعت قبل است؛ یک مرض روحی و روانی مربوط به بیشتر ادم های تنها و غریب در یک شه, ...ادامه مطلب
دیگه هیچ فرقی نمی کنه که چه اتفاق هایی قراره بیوفته، قرار بر ماندن است و تا ته ماندن که ببینم چه میشود. گیریم که اینجا بدترین نقطه از جهان باشد. از یک جایی به بعد باید توانست سیستمی ساخت که از چیزی جز خون تغذیه کند و زنده بماند. حداقل باید برایش تلاش کرد. هرچند بیهوده. هر چند مضحک!, ...ادامه مطلب
هیچ جا و هیچکس و هیچ چیز در هیچ کنج دنیا انتظارت را نمی کشد تنها کرم ها برای هرچه سریعتر مردنت آرزو میکنند تو در هر نفس تنهایی ، تنها زاده شدی و تنها خواهی مرد پس بیا و تا آخرین نفس شجاعانه بجنگ نه برای اینکه مرثیه ای شگفت برایت بخوانند یا تجسمی برنزین از تو بر سر میدان بگذارند فقط برای اینکه تو شجاعانه جنگیدن را به خودت بدهکاری. , ...ادامه مطلب